این گروه به سرکردگی احمد بن موسی (ع) ملقب به شاهچراغ ( مدفون در شهر شیراز ) که همراه دیگر برادران همچون سید میر محمد و سید علاء الدین و سید میرحسین و دیگران به زیارت آن حضرت می رفتند جنگی واقع می شود که در نتیجه تعدادی من جمله حضرت احمد بن موسی و سید میرمحمد و سید میرحسین و سید علاء الدین و جمعی دیگر شهید می شوند و بقیه متواری می شوند و در شهرها ، بیغوله ها ، کوهها و بیابانها متواری و از طرف یوسف بن حجاج ثقفی که حاکم اصفهان بود تحت تعقیب قرار می گیرند که مأمورین حکومت آنها را تعقیب می کنند و ایشان ( منجمله این سيد بزرگوار ؛ حضرت) در لباس مبدل و به صورت گمنام در گوشه و کنار این دنیای پهناور به زندگی خود ادامه می دهند آن هم در خفا که بعضی هم در مقاره ها به عبادت خداوند مشغول می شوند و با قوت لایموت می سازند ... لذا امامزاده سيد بهاء الدين محمد (ع) نیز جزء یکی از این آقازادگان بود که از جور حکام ظالم در لباس مبدل زندگی می کرده که در يكي از روستاهاي اطراف اصفهان با محمود شعيب كه يكي از عربهاي خراسان بود ، آشنا شده و از او می خواهد که جهت امرار معاش کاری را به ایشان واگذار نماید ؛ محمود شعيب هم موافقت كرده و چون شناخت و اطلاعی از مقام آقا نداشت ؛ يك گله گوسفند به عنوان چوپان در اختیار آن بزرگوار می گذارد و آن حضرت در طول ييلاق و قشلاق گله را اداره مينمود. مكان ييلاقی ايل محمود شعيب در محلي به نام روستاي مرغ آشنا بوده ( كه فعلاً نيز به همين نام است، منتها تبديل به يكي از مزارع روستاي شيخشبان شده و ضمناً محل شيخشبان كنوني در آن زمان صرفاً چشمه آب و زمین كشاورزي بوده. ) امامزاده سيد بهاءالدين محمد (ع) كه فردي سخي و بخشنده بود ، دسترنج چوپاني خود را به چوپانان ديگر ميبخشيد و به اين دليل مشهور به « شيخ شبان » ( شيخ چوپان ) به معني « چوپان بزرگوار » شد و از جمله دلايل ديگر شهرت ايشان به اين لقب ( كه باعث افتخار روستاي شيخشبان ميباشد. ) كرامات و معجزات مختلفي است كه از ايشان ديده شده بود که متأسفانه در اين فراز مجال ذكر آنها نیست.
به هر صورت با پي بردن به كرامات این امامزاده واجب التعظیم (ع) و پافشاری محمود شعيب ، ايشان خود را معرفي نموده و مورد احترام ویژه ايلنشينان ، عشاير ، مردم منطقه و شخص محمود شعيب قرار ميگيرد.
محمود شعيب پيشنهاد ازدواج ايشان را با دخترش ميدهد كه مورد قبول واقع شده و ثمره اين ازدواج ، تولد 4 فرزند شامل ؛ 3 پسر به نامهاي « سيد محمد » معروف به سيد محمد بازار ( مدفون در بازار شهر شوشتر استان خوزستان ) ، « سيد احمد » معروف به باباپيراحمد ( مدفون در حوالی شهر بن در 14 کیلومتری روستای شیخ شبان ) ، « سيد ابراهيم اكبر » معروف به زينالدين ( مدفون در حوالی اژگرد اصفهان ) و يك دختر به نام « سيده فاطمه » ( مدفون در خیابان چهارسوق اصفهان ) ميباشد. ( در ضمن برادر امامزاده سيد بهاءالدين محمد (ع) به نام امامزاده هارون ولايت نيز در اصفهان مدفون و مرقد ايشان مورد احترام و محل زيارت عاشقان است. )
بهرحال پس از مدتي محمود شعيب فوت ميكند و چند سال بعد ؛ زمان وفات امامزاده (ع) هم فرا مي رسد که پس از رحلت ايشان و دفن پيكر مطهر آن بزرگوار در محل امروزي ( كه واقعه معجزهآسايي دارد. ) و همانگونه كه ذكر شد ؛ آن زمان فقط چشمه آبي بوده و روستای شیخ شبان وجود نداشته ، فرزندان ايشان نزديك اين چشمه اسكان نموده ، تشكيل روستايي را ميدهند که اين روستا كمكم توسعه پيدا ميكند و آنها لقب امامزاده بزرگوار (ع) را نیز به عنوان نام روستا انتخاب كرده و روستای شیخ شبان ایجاد می شود. درحال حاضر اكثريت قريب به اتفاق اهالي روستا را سادات موسوي ( از ذريه امامزاده سيد بهاء الدين محمد (ع) ) تشكيل ميدهند ؛ به استثناي تعداد كمي از اهالي كه از ساير نقاط به اين روستا مهاجرت كردهاند.
امکانات و تسهيلات تفريحی، گردشگری، حمل و نقل، اسکان و ...: جاده آسفالته ، امکانات و تسهیلات رفاهی و اسکان ( زائرسرا و ... ) ، پارک بازی کودکان و ...
آب و هوا : سرد و کوهستانی
آدرس : استان چهارمحال و بختیاری ـ شهرستان شهرکرد ـ روستای شیخ شبان
فاصله تا مرکز : 39کیلومتر
|